به کـوری چـشــم ِ هـمــه یکــروز
در شـلوغــتـرین نقـطه شـهـر ... 
دیــوانـه وار می بـــوسـمــت ...!!!

امروز اینگونه برایت دعا کردم:'

خدایا!

به جز خودت به دیگری واگذارش نکن!

تویی پروردگار او،

پس قرار بده بی نیازی در نفسش،

یقین در دلش،

اخلاص در کردارش،

و روزی پر برکت در زندگی اش... 

بازوي دوست پسر خود را گاز بگيريد تا كبود شود...

تا دختران ديگر نشانه ي حاكم بزرگ را ببينند

و متفرق شوند.

مسیر عقربه ها را دوباره میگردم

به دنبال ثانیه ای

به صفای دیدنت

چه کسی حرف مرا می فهمد؟
چه کسی درد مرا می داند؟
در پس پرده ی اشک چشمم
چه کسی راز مرا می خواند؟
چه کسی واژه ی تنهایی را
در دل غم زده ام می بیند؟
با سر انگشت محبت چه کسی
قطره ی اشک مرا می چیند
سال ها غیر خداوند بزرگ
هیچ کس از غمم آگاه نبود
توشه ی زندگیم در همه عمر
جز غم و غصه ی جان کاه نبود
مرگ یک روز و یا یک شب سرد
چشم غمگین مرا می بندد
شاید آنجا پس از این رنج و عذاب
سردی گور به رویم خندد

هــــــــــــر شــــــب

     خوشبختیت را دعــــا میکنم...

                            ولــــــــــــــــــــــــــــــــــی ...

    فقــــــط " خـــــدا " میداند ...

                          "حســــــادت" امانم را بریده...

با تو بودن بذر باور را
میان لحظه های سرد پوچی
سبز میدارد
و هر فریاد را
در انحنای کوچه های درد
با آهنگ آرامش و سازش
مینمایاند
**
با تو بودن
لحظه ها را
در تراکم محو میسازد

عشق یعنی:
یک نفر هست که ،
بدون فکر به نتیجه و آینده ،
هر روز بیشتر از دیروز دوستت داره ....