کلبه دل
دل نوشته
درباره وبلاگ


کلبه دل مان را در روز عشق از جنس عشق وامید ساخته ایم امیدواریم با نظرات خود کلبه دل بهترین کلبه شود.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 278
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 76832
تعداد مطالب : 495
تعداد نظرات : 95
تعداد آنلاین : 1


Alternative content




Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه







آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 14:59 :: نويسنده : فهیمه
چقدر جالب !

تو لحظه هاي داغوني فقط يه نفر ميتونه 

آرومت کنه اونم کسيه که داغونت کرده …

 

 

 نفس من امیر علی
 
دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 14:58 :: نويسنده : فهیمه

تنهايي رو دوست ندارم ، 

اما دوست دارم در قلب تــــــو تنها باشم... 

تنـــــهاي تنــــهای  تنــــــــــــها....

 

 

 نفس من امیر علی
 
دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 10:6 :: نويسنده : فهیمه

 

خسته ام از این زندان که نامش زندگیست

‌پس قشنگی های دنیا مال کیست ؟

باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست

ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست؟

 

 نفس من امیر علی
 
دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 9:17 :: نويسنده : فهیمه

کسی ما را نمی پرسد کسی ما را نمی جوید

کسی تنهایی مارا نمی گرید

 

دلم در حسرت یک دست

دلم در حسرت یک دوست

 

دلم در حسرت یک بی ریای مهربان ماندست

و اما با توام ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی

کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق مهمان میکند ما را

بگو ای دوست

بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی

تو حتی روزهای تلخ نامردی

نگاهت التیام دستهایت را دریغ از ما نمیکردی

من امشب با تمام خاطراتم با تو هم خواهم گفت

من امشب با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت

من امشب دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد

همان دریا که میگفتی

که بغض شکوه هایم از گلویش موج خیزش زخم برمیداشت

بگو ای دوست بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

 

کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی

 

 نفس من امیر علی
 
شنبه 24 اسفند 1392برچسب:, :: 9:43 :: نويسنده : فهیمه

رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو 
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن

آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو 
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن

دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا 
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن

عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن

خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی 
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن

خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن

عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن

حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

 

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : فهیمه

می دانی..؟

آدم های ساده..

ساده هم عاشق می شوند

ساده صبوری می کنند

ساده عشق می ورزند

ساده می مانند

اما سخت دل می کنند

 

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : فهیمه

خاطرات را بايد سطل سطل . . .

ازچاه زندگی بیرون کشید . . . !

خاطرات نه سر دارند و نه ته . . .

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .

میرسند . . .

گاهی وسط یک فکر . . . !

گاهی وسط یک خیابان . . . !

سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . !

رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . !!!

خاطرات تمام نمی شوند . . .

تمامت می کنند...

 

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 11:32 :: نويسنده : فهیمه

به که گويم که دلم غرق تمناي تو شد

آرزويم همه شب ديدن سيماي تو شد

به که گويم که همه زندگي ام حسرت ديدار تو شد

همدمم چشم تر و خاطر زيباي تو شد

به که گويم که دگر دلبر نيست

دگر آن شور و شعف در من نيست

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 11:19 :: نويسنده : فهیمه

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 11:18 :: نويسنده : فهیمه

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 11:11 :: نويسنده : فهیمه

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 11:7 :: نويسنده : فهیمه

آرزو کن با من

که اگر خواست زمستان برود

گرمی ِ دست ِ تو اما باشد

آرزو کن با من

“ما” ی ما ” من” نشود

سایه ات از سر ِ تنهایی ِ من کم نشود...

 

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 9:46 :: نويسنده : فهیمه

خانه ات زيباست

نقش هايت همه سحرانگيز است

پرده هايت همه از جنس حرير

خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست

جاي ماندن هم نيست

بايد از كوچه گذشت

به خيابان پيوست

و  تكاپوي كنان

عشق را  بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد

عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 9:36 :: نويسنده : فهیمه

آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختن

این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند

آن روزها مال باخته می شدی

و این روز ها دلباخته . . .

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : فهیمه

چقدر خواب ببینم که مال من شده ای

و شاه بیت غزل های لال من شده ای

 چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض

جواب حسرت این چند سال من شده ای

 چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟

تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای

چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم

خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای

هنوز نذر شب جمعه های من اینست

که اتفاق بیفتد حلال من شده ای

که اتفاق بیفتد کنارتان هستم

برای وسعت پرواز بال من شده ای

میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق

تو شاعرانه ترین احتمال من شده ای

مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست

عجیب خواب قشنگی ست مال من شده ای

 

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 9:27 :: نويسنده : فهیمه

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت


با صدایش آشنایم کرد و رفت


نوبت اوج رفاقت که رسید


ناگهان تنها رهایم کرد و رفت!

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 9:22 :: نويسنده : فهیمه

بـــــــــــــرو!!!!

ترس از هیچ چیز ندارم

وقتی یقین دارم بیشتر از من

کسی دوستت نخـــــــواهد داشت

بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد

بــــــــــــرو!!!!

ترس برای چه؟؟

وقتی می دانم یکــ روز تُف می اندازی به روی تمام آن هایی که

به خاطرشــــان من را از دست دادی.... !..

 

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 9:20 :: نويسنده : فهیمه

پــــلاک
کوچـــه ، حـــتــــی آدرس
خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام
چه فایــــده ،
یــــاد تــــــــــــــو
در پــــرت تــــرین خیـــابـــان های
این شـــهــــر هـــم مـــــرا به راحــتــی
پـــیــــدا می کـــنـــد…

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 9:19 :: نويسنده : فهیمه

وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ..

تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن

 

 نفس من امیر علی
 
سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, :: 13:43 :: نويسنده : فهیمه

به سلامتی همه اونایی که جرات دارن میگن:

دیگه نمی خوامت

نه اونایی که میگن:

میدونی تو لایق بهتر از منی

 نفس من امیر علی
 
سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, :: 11:46 :: نويسنده : فهیمه

زیباترین حکمت عشق ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .


 نفس من امیر علی
 
سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, :: 10:4 :: نويسنده : فهیمه

چه میدانی از دل تنگم...

چه میدانی از این بارش بی وقفه ی اشکهایم.....

...صدای تمنای وجودم را بشنو...

کاش میدانستی . . .

دستهایم چه معصومانه دستهایت را تمنا میکند....

کاش میدانستی نگاهم چقدر غریبانه نگاهت را جستجو میکند.....

اما نیستی ...

... کجایی ای عشق گمشده ی من ...

من همیشه و همه جا به دنبال تو هستم،

اما نمی یابمت . . . .

من تنهاییهایم را فقط با خیال تو قسمت میکنم

و تنها تو را به حریم تنهاییهای خودم راه میدهم ..

هوا که بارانی میشود . . .

به دنبال تو میگردم 

دنبال تو که نمیدانم کجایی و چه میکنی . . .

کاش میدانستی من در کلبه ی تنهاییهایم، تنها چشم در راه توام . . . . . .

 

 نفس من امیر علی
 
سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, :: 9:52 :: نويسنده : فهیمه
 
 
مثل کشیدن کبریت در باد
دیدنت دشوار است

من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم
آخرین دانه ی کبریتم را در باد

هر چه بــــــادا بــــــــــاد!

 نفس من امیر علی
 
یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:, :: 10:51 :: نويسنده : فهیمه

دستم را بگــــیـر

مــن بــه بـــودن تـــو نیـــــاز دارَم 

نیمــه ی گـُمشــده ام نیستــــی ..

کــه بـــا نـــیـــمـه ی دیـــگــر .........

بـــه جُــسـتـجـــویــت بــرخـیــزم .. 

تـــــو .. تــمــام گُـــمشـده ی منی  .. !! 

تمــام گـُمـشــده ی مَــن ...'

 نفس من امیر علی
 
یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:, :: 10:46 :: نويسنده : فهیمه

 

 

 

چقدرتلخ شده ای

این روزها قندهایت را

دردل چه کسی آب می کنی....!!

 

 نفس من امیر علی
 
یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:, :: 9:5 :: نويسنده : فهیمه
 
شنبه 17 اسفند 1392برچسب:, :: 9:29 :: نويسنده : فهیمه

اینک تو کجا هستی ای یار من
آیا به مانند نسیم شب زنده داری می‌کنی ؟
آیا ناله و فریاد دریاها را می‌شنوی ؟ 
و آیا به ضعف و خواری من می‌نگری ؟ 
و از شکیبایی‌ام آگاهی ؟

کجا هستی ای زندگی من
اینک تاریکی مرا در آغوش گرفت و اندوه بر من غلبه یافت
در هوا لبخند بزن تا زنده شوم

کجا هستی ای عشق من ؟
آه 
چقدر عشق بزرگ است و من چقدر کوچک هستم

 نفس من امیر علی
 
شنبه 17 اسفند 1392برچسب:, :: 9:21 :: نويسنده : فهیمه

عشق درخششی جادویی است
که از درون هسته سوزان روح می تابد
و زمین پیرامونش را روشنی می بخشد
و توانمان می دهد تا زندگی را
در قالب رویایی شیرین و زیبا
بین دو بیداری درک کنیم

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:, :: 10:2 :: نويسنده : فهیمه

با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.
با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.
همسنفت نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.
و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.
با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.
عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.
همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.
همسنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.
و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست.
همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،
از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.
اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،
آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیباست زنده ام.
ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،
عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.
با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ، طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.
و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ، لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.
با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز.
پس ای عزیز راه دورم با من باش ، در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.

 نفس من امیر علی
 
پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:, :: 10:2 :: نويسنده : فهیمه


به سکوت سرد مرداب قسم که تو نیلوفر چشمان منی

و دل خسته ی من می ترسد که تو پژمرده شوی

که تو مرا به فراموشی شبها سپری

که مبادا به دلم رنگ سیاهی بزنی

و به شبهای امیدم تو تباهی بزنی

دل من ترانه دارد غم عاشقانه دارد

به هوای روی ماهت همه شب بهانه دارد 

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 14 اسفند 1392برچسب:, :: 12:7 :: نويسنده : فهیمه

چقدر صدای تیک تاک ساعت دلخراش است

وقتی تو یک ثانیه هم در کنارم نیستی

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 14 اسفند 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : فهیمه

پشت آن پنجره ی رو به افق ،

پشت دروازه ی تردید و خیال ،

لا به لای تن عریانی بید ،

من در اندیشه ی آنم که تو را ،

وقت دلتنگی خود دارم و بس

 نفس من امیر علی
 
چهار شنبه 14 اسفند 1392برچسب:, :: 9:34 :: نويسنده : فهیمه

وقتی برای تو دل من تنگ می شود

احساس می کنم دلت از سنگ می شود

اینجا جهان مهر و وفا نیست چون در آن

احساسها و عاطفه ها رنگ می شود

هر لحظه لحظه ای که به تو فکر می کنم 

مابین عقل و حس دلم جنگ می شود

نزدیک می شوی چو هوا می کنم تورا

اما حساب فاصله فرسنگ می شود

کارم شدست اشک برای تو ریختن

هر لحظه لحظه ای که دلم تنگ می شود.

 نفس من امیر علی
 
سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : فهیمه

به چه حال وچه زبان باید گفت

که تورا دارم دوست

که زمین با همه وسعت

اگر اندازه یه مورشود

پیش تو خواهم بود

به چه کس باید گفت

دل چه حالی دارد

بین هر تنگ غروب

چه عذابی ست به رویایی محض

یا به یک خواسته ای

دایم اندیشیدن

چه کسی می داند

بی خیال از همه چیز

من در انگیزه چشمان اهواریی تو

زیرو رو می گشتم

و تو را

با دو دستی که شب و روز به بالا می رفت

از خدای تو

طلب می کردم

و چه سخت است

دگر

بگذارید که نفرین بکنم

هرچه احساس که در فطر این آدمهاست

همه گفتند:

فراموشی وعادت صفت انسان است

پس بگوییدچطور:

دل فراموش کند لحظه هایی دل انگیز و پر از خاطره را

خوبی روح کسی را

که پر از حرمت بود

مهربانی دو دستی ک از اول عشق والفت می ریخت

حرفها طولانی ست

دردها بسیار است

چه کسی می فهمد

بگذارید بگویند ، نصیحت بکنند

صحبت از وصل که نیست

عشق کافی ست که یک عمر دلی

زندگی را

پرا از انگیزه و احساس به پایان ببرد

چه کسی می داند؟

به که باید فهماند؟

به چه حال وچه زبان باید گفت

که تورا دارم دوست

که زمین با همه وسعت

اگر اندازه یه مورشود

پیش تو خواهم بود

 

 نفس من امیر علی
 
شنبه 10 اسفند 1392برچسب:, :: 18:8 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون

خداحافظ…
آخرین کلامی که از تو شنیدم
و باز قصه ی تلخ جاده و آن راه بلند…
که تو را از خلوت من می ربود
آسمان می گریست
 شیشه ها می گریستند
ومن مبهوت رفتنت
در پس شیشه های مه آلود
بغض دردناکم را بلعیدم
دیوانه وار خندیدم
وتو را بدرقه کردم…

 نفس من امیر علی
 
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, :: 13:7 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
 
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, :: 13:4 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
 
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
 
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, :: 12:55 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
 
دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون